بازداشت قاتل ادمین صفحه هواداری بهنوش بختیاری پیش از قتل دوم
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۱۷۸۴۲
آفتابنیوز :
۱۷ تیر زمانی زوجی جوان که برای کوهنوردی به انتهای بزرگراه خرازی رفته و روی تپهای عکس سلفی گرفته بودند، وقتی روی عکس خود زوم کردند متوجه جسد مردی جوان شدند که پایین تپه افتاده بود. با حضور پلیس در محل معلوم شد که جسد متعلق به مردی جوان است که با ضربات چاقو به قتل رسیده است. خیلی زود هویت مقتول فاش و مشخص شد که وی مدیرعامل یک شرکت و از هواداران یکی از بازیگران معروف بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مقتول از مدتی قبل با منشی شرکت خود دچار اختلاف شده و عامل جنایت نیز شوهر منشیاش بوده است. قاتل که فراری شده بود تحت تعقیب قرار گرفت تا این که ۱۴ مرداد ردپای وی در شهرستان اراک بهدست آمد. وی اسلحه بهدست وارد یک مرغداری شده و با تیراندازی کارگری را گروگان گرفته بود که با دخالت تیمهای ویژه پلیس دستگیر شد. متهم به قتل دیروز برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و در بازجوییها جزئیات تازهای از جنایتی که مرتکب شده را فاش کرد.
میخواستم همسرم را هم به قتل برسانم
متهم به قتل میگوید پس از قتل مدیر شرکتی که همسرش در آنجا کار میکرد به شهرستان فرار کرده و با تهیه اسلحه، نقشه دومین جنایت را طراحی کرده بود اما خیلی زودتر از آنچه تصور میکرد دستگیر و نقشهاش ناکام ماند.
انگیزهات از قتل مدیرعامل شرکت چه بود؟
مقتول با همسرم ارتباط پنهانی داشت اما هیچکدامشان زیر بار نمیرفتند و منکر ارتباط بودند. آنها ادعا میکردند که ارتباط و مراودههایشان کاری است، اما دروغ میگفتند.
چطور مطمئن هستی که دروغ میگویند؟
رفتارهای همسرم مشکوک شده بود. حتی یک شب گوشی موبایلش را بررسی کردم و پیامکهایشان را خواندم. با وجود این همهچیز را انکار میکرد.
از روز جنایت بگو؟
همسرم به مدیرعامل گفته بود که من به ارتباط آنها مشکوک شدهام. او از مقتول خواسته بود تا با من صحبت کند و بگوید که ارتباطی بین آنها نیست. روز حادثه با مقتول قرار گذاشتم و او سوار ماشین پژویم شد. به انتهای اتوبان خرازی رفتم و ماشین را پارک کردم. به او گفتم: راستش را بگو چون میدانم با همسرم ارتباط داری. او منکر شد و گفت رابطهشان کاری و مانند مدیر و منشی است. به او گفتم پیامکهایش را خواندهام و او برای این که اثبات کند با همسرم رابطهای ندارد تمام پیامکهایی که بین آنها رد و بدل شده بود را نشانم داد. میگفت همه کاری است اما در میان آنها چشمم به پیامکی افتاد که کاری نبود و نشان میداد که وی فراموش کرده آن را پاک کند. بعد گوشی را از دستش قاپیدم و از ماشین پیاده شدم. او هم به سمت من دوید تا گوشیاش را بگیرد. من ورزشکارم و در رشته پرورشاندام و بوکس مدال قهرمانی دارم. مقتول بهدلیل این که اضافه وزن داشت با ماشین تعقیبم کرد و به من رسید. من هم در این فاصله پیامکها را خواندم و حتی عکسهایی در گوشی موبایل مقتول دیدم که بیشتر عصبانی شدم. بعد به سمت او رفتم و با چاقو چند ضربه به وی زدم.
چرا در مدتی که فراری بودی دست به گروگانگیری زدی؟
قصد گروگانگیری نداشتم. بعد از قتل به اراک فرار کردم و میخواستم با تهیه اسلحه دوباره به تهران برگردم و جان همسرم را بگیرم اما در حال عبور از یکی از روستاها بودم که مردم با دیدن اسلحه ترسیدند و شروع به داد و فریاد کردند. من که وحشت کرده بودم به مرغداری پناه بردم و قصدم گروگانگیری نبود. اما مأموران رسیدند و مرا پیش از قتل همسرم دستگیر کردند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل بهنوش بختیاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۱۷۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
خبرگزاری مهر، گروه استانها: «صدیقه کلیجی» از طلاب دانش آموخته مدرسه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری و مادر پنج فرزند است. این بانوی طلبه ۳۱ ساله که سطح دو حوزه را تمام کرده، خانهداری میکند و مدتی است که با یک شرکت دانش بنیان همکاری دارد و محصولات آرایشی و بهداشتی به همراه مشاوره رایگان در اختیار دوستانش قرار میدهد.
وی مادر سه پسر و دو دختر است که با ما هم صحبت شده است.
*پس از ازدواج تصمیم داشتید صاحب چند فرزند شوید؟
۲ فرزند
*کدام مساله شما را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کرد؟
وقتی که دوتا از فرزندانم همبازی بودن دائماً حس رقابت داشتند و نسبت به هم گذشت نداشتند، زمانی که با مشاوره صحبت کردم گفت با آمدن فرزند سوم این مشکل حل خواهد شد، با وجود فرزند سوم گذشت و فداکاری را یاد میگیرند؛ واقعاً هم با بچه بعدی که به عنایت پروردگار دوقلو بودند اوضاع تربیتی بچهها خیلی بهتر شد ولی داشتن دوقلو خیلی برای ما سخت بود.
*کدام یک از شما بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند به تعداد بالا؟
همسرم در خانوادهای به دنیا آمد که مادرشان به تک فرزندی اعتقاد داشتند، با وجود اینکه همسرم تک پسر بودند ولی اصرار داشتند که یک فرزند نهایت دو فرزند کافی است، خودم خیلی دوست داشتم به خاطر برکات زیاد چند فرزندی، فرزندان بیشتری داشته باشم.
*با توجه به داشتن پنج فرزندی آیا با مشکلاتی مواجه بودید؟
این سوال خیلی کلی هست قطعاً چه تک فرزندی و چه چند فرزندی یک سری چالشها و سختیهای خودش را دارد ولی ما همه چیز را به فال نیک میگیریم و با اینکه دوقلو داشتن سختی زیادی برای ما به همراه داشت، اقدام به فرزند پنجم کردیم، الان اگر کسی بخواهد به خاطر سختیهای بزرگ کردن بچه از این کار امتناع کند قطعاً امام زمان (عج) هم بیایند بهانهای دارد برای کمک نکردن به ایشان.
*اقتصاد زندگی شما بر چه مبنایی میچرخد؟ راحتتر بگویم زندگی شما با ۵ فرزند چگونه تأمین میشود؟
همسرم کارمند هستند، مثل اکثر مازندرانیها که یا خانواده دختر یا پسر در بعضی از موارد کمک میکنند برای ما هم به همین صورت است، پدرم خیلی کمک کار زندگی ما هستند، چون ایشان کشاورز هستند و خیلی چیزها را نمیخریم، در واقع خدا پدرم را واسطه رزق ما قرار داده است و یکی از الطاف خدا به ما در این چند سال مستاجری، این بود که، صاحبخانههای خوبی در مسیر زندگی ما قرار داد، مکانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم، طبقه پایین آن خالی است و صاحبخانه آن را اجاره نمیدهد و بچهها خیلی راحت و بدون دغدغه همسایه آزاری تحرک دارند، همچنین صاحبخانه ما طی این سه سال مبلغی برای رهن و اجاره اضافه نکرده است.
*زیاد بودن تعداد بچهها کار تربیتشان را سخت نکرده است؟
اتفاقاً وقتی یکی بود کارم سختتر بود و خیلی به رفتار من و همسرم دقت میکرد و همیشه با ما حرف میزد و وابستگیاش به ما زیاد بود و باید سرگرمش میکردیم که واقعاً بعضی وقتها خسته کننده بود، وقتی دوتا شدند همبازی پیدا کرد ولی فضای بین آنها رقابتی بود و به لطف خدا از بچههای بعدی همکاریشان در کار خانه خیلی زیاد شد و چون واقعاً من تنهایی به کارها نمیرسیدم، پسر بزرگم که هنوز ۱۰ سالش نشده آشپزی میکند، نان میخرد، جارو میکشد و ظرف میشوید.
حتی دوقلوهایمان که دو سال و نیم هستند با این قد کوچک کلی به کارهای خانه میرسند که حتی تصورش برای مادرهای تک فرزند و دو فرزند سخت است، با عشق به هم کمک میکنیم و این هم لطف خداست، به قول قدیمیها «تو بچه اول را خوب تربیت کن بقیه بچهها با دیدن رفتارهای او خودشان تربیت میشوند».
*خود بچهها از اینکه به تعداد زیاد هستند، اذیت نمیشوند؟
نه اتفاقاً خیلی دوست دارند و به بقیه فخرفروشی میکنند.
*آیا تا الان با انتقاد اقوام و آشنایان هم مواجه شدید؟ مثلاً بگویند این همه بچه چرا؟
خیلی، دوستانم طعنه کنایه میزنند، باید فقط با یک لبخند از کنار این حرف ها رد شد.
*اگر به گذشته برگردید، همچنان به داشتن تعداد بالای فرزند تمایل دارید؟
بله شایدم بیشتر
آیا داشتن فرزندان زیاد، آثار و برکاتی در زندگی شما به همراه داشت؟
بله، هم برکات مادی هم معنوی، در بارداری اول ماشین خریدیم، بعد از دخترم پراید قدیمیمان را فروختیم و یه پراید صفر خریدیم، بعد از دوقلوها؛ فرزند آخری با اینکه جمع ما بیشتر شد ولی قدرت خرید ما به طرز معجزه آسایی بیشتر شد و خیلی راحت مسائل مادی در زندگی ما پیش میرود و به لطف خدا محتاج کسی نمیشویم.
کد خبر 6090840